به همین سادگی دو هفته گذشت، دو هفته از اولین روز تعطیلی، روزهایی که شاید دیگه تکرار نشه...
چیکار کردم؟ کار خاصی نکردم و بیشترش بی هدف، یکنواخت و به روزمرگی گذشت...
البته خب دوباره شروع کردم و یک ساعت شب ها پیاده روی می کنم، کلاس ها اکثراً تشکیل شدند و شرکت کردم و ارائه های زیادی برداشتم که به زودی باید کار کردن روی اون ها رو شروع کنم.
از کانال جدیدی که پیدا کردم یک ویس درباره فردافکنی پیدا کردم که وصف حال این روزهای منه و درباره این صحبت کرده که چرا کارها رو عقب می ندازیم و حاضریم هر کاری کنیم جز اون کاری که باید... خیلی خوب گفته بود و سعی دارم به صحبت هاش دقیق تر گوش بدم و یک راهی رو در پیش بگیرم که این رفتار و اخلاق بد رو بتونم تغییر بدم .
فردا به امید خدا بریم ببینیم چه خبره...
یه پسر...برچسب : نویسنده : ffeb12f بازدید : 105