268

ساخت وبلاگ

امکانات وب

دیگه خسته شدم بیام اینجا از این بنویسم که با فلانی دعوام شد.

چرا انقدر آدما لاشین واقعن؟ همه فقط شدن ظاهر و لب و دهن.

امروز ظهر بعد از این که فرم تغییر کرد سریعاً به همه اطلاع دادم چون تو اوج و پیک کار بودیم و فرمه رو لازم داشتیم، من فقط به س.م گفتم اونم ازم خواست که بگم سیامک بره براش یه تعداد تکثیر بکنه که یه دفعه شنیدم جنگ و دعواس سره این که من امروز یک بار رفتم بیرون و دوباره واسه کاره س.م نمیرم! فهمیدم می خوان اذییتش کنن که دارن براش ادا و اصول در میارن و قانونو آوردن وسط، خیلی جلو خودمو گرفتم چیزی بهشون نگم چون یه جورایی به من ربطی نداشت و فقط منتقل کننده خبر بودم ولی واقعن اعصابم خورد بود چون یه جورایی الآن تو اوج کاره ارباب رجوع بودیم و این لج و لج بازیشون فقط تو چشم آدما می رفت نه کارمند! که ما تو داهاتمون بهش می گیم حق الناس!

حالا ظهر موقع ناهار اومدن جفتشون بهم میگن که حال کردی... و از این چرت و پرتا که آره روشو کم کریم ولی اگر کاره تو بود رفاقتی می بردیما... دیگه اونجا ریدم بهشون ولی خب با به اصطلاح منطقشون کارشونو توجیه کردن...

ساعت 2 نوبت من شد. مهندس تایید گزارشمو که پنج شنبه کامل داشتم روش کار می کردم و خیلی فوری بودو خواست که باید می رفت خانوم م امضاء ش می کرد. سره ساعت 2:30 که ساعت نامه بردنش بود بهش گفتم بردار واسم فوری ببر که شروع کرد داد و بیداد و غر زدن که من امروز ساعت 1 رفتم و چن بار باید برم و... فقط ریدم به سر تا پاش و بعد از اونم به مهندس گفتن و قرار شد فردا بره... 

خیلی برام جالبه که این جزو معدود آدمایی هست که کم براش نذاشتم و بد بهش نکردم، خیلی ادعای رفاقتش میشه، خیلی به قول خودش نون حلال خوره و این چیزا سرش میشه، کار راه اندازه و نماز سر وقتش ترک نمیشه و همین دو ساعت پیش می گفت اگر کار تو فوری بود می بردم ولی وقتش که شد اینجوری خودشو نشون داد... از همه جالب تر این بود که دخترا وقتی نامه فوری دارن براشون می بره، شخصی ترین کاراشونو انجام میده و وقتی که امروز من در حال بردن یه نامه دیگه به بیرون بودم رفته بود برا خودش درو بسته بود و فوتبال می دید...

نون حلال و خاله زنک بازی در ادارات ایران! 

نوشته بود: بابام همیشه میگه آدمی که خوبی رو نمی فهمه، بَدیم حالیش نیست! 

یه نگاه دوباره بندازین به روابطتون، فرقی نمیکنه از چه نوعی باشه، عاشقانه، دوستانه، فامیلی...

اگه طرفتون خوبی و وفاداری و احترام سرش نمیشه، رفتن و بدیتونم نمیفهمه...

پس با خیال راحت توی دنیای حماقتاش جابذارینش و یه نفس عمیق بکشین و تنهایی به راهتون ادامه بدین!

یه پسر...
ما را در سایت یه پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffeb12f بازدید : 141 تاريخ : چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت: 15:28