249

ساخت وبلاگ

امکانات وب

امروز هم رئیس سابقمون برای اولین بار اومد دم اتاق بهم گفت بیا یه دقیقه... دو تا چایی ریخت و نشستیم تو اتاقش شروع به صحبت کرد... دست و پام و صدام می لرزید فقط... گفت اوضاع اون کارت که می گفتی چطوره؟ الکی گفتم بد نیست... بهم گفت بهتره جدی تر دنبالش باشی چون احتمال تعدیل نیرو خیلی زیاده و ممکنه رفتنی باشی... گفتم مشخصاً اسم من اومده؟ گفت نه تو که نه، اگر قرار بر رفتن باشه خیلیا هستن ولی چون تو کار برات مهم بود و می دونم دنبال کار بودی دارم اینو بهت می گم از الآن آماده باش ولی هنوز هیچی معلوم نیست...

دیگه حرفی برای گفتن ندارم واقعن. دارم از شدت فشار روحی و روانی نابود می شم از بس فکر می کنم. واقعاً باید چیکار کنم؟ این چه وضعیه راه انداختید بی پدر مادرای حرومزاده؟ فقط فکر خودتونید؟ بی شرفا نمی فهمید زندگی و آینده خیلیا رو دارید با این تصمیمای یکباره تون نابود می کنید؟ خوبه قشر تحصیلکرده و درست حسابی هستید همتون و مشکل مالی ندارید! از این سر درد عصبی و حال بدم داره حالم بهم می خوره...

یه پسر...
ما را در سایت یه پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffeb12f بازدید : 142 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:46