198

ساخت وبلاگ

امکانات وب

- معمولن به اون صورت فضول و کنجکاو نیستم بیوفتم دنبال زندگی خصوصی دیگران و آمارشون رو در بیارم ولی خیلی اتفاقی بعد از این که شناسنامه و کارت ملی چند تا از بچه های دفتر رو برای بیمه تکمیلی اسکن کردم چشمم خورد به تاریخ تولد خودشون با خانوم هاشون که کمترین و بیشترین اختلاف از 6 سال شروع می شد تا 9 سال! خیلی به نظرم عجیب بود این همه اختلاف سنی، چون به نظر خودم اختلاف آدما حداقل باید یکی دو سال باشه، اگر خیلی زیاد شد دیگه بشه سه سال و نه این همه. خب این می تونه دلایل خیلی زیادی داشته باشه که شاید من نفهمم و شاید واقعاً این اختلاف باید وجود داشته باشه ولی وقتی بیشتر از همه ی اینها فکرم مشغول شد که یکی دیگه از بچه های دفتر، حسین که چند وقتیه حرف از ازدواج می زنه از سن دوست دخترش گفت که متولده 73هست و خودش متولد66! یعنی 8سال اختلاف! وقتی تعجب منو دید و باهاش از بد بودن اختلاف زیاد سنیشون صحبت کردم اینجوری توجیهم کرد که درکش نسبت به سنش بیشتره و آدم وقتی با سن پایین دوست شه خیالش راحته دختره با کسی نبوده و خودت بارش میاری ولی با سن بالا ازدواج کردن دیگه این چیزا رو نداره... اینا رو یه آدمی می گفت که خودش تا به حال هر کاری تونسته کرده و حالا که دیگه داره سنش بالا میره ملاکش برای زن گرفتن این شده... . همه ی این ماجراها توی این روزا باعث شد به فکر فرو برم که واقعاً درست ترین کار چیه و در نهایت ماها باید چیکار کنیم...؟!!!

- این روزها مشغول برگزاری امتحاناتیم و روزها خیلی سریع، بی هدف و کسالت بار داره می گذره... .

- رفتم تعیین سطح با حسین ولی حسین گفت بذار بعد از امتحانا بریم و قرار شد تو این مدت بخونیم ولی دریغ از حتی یک کلمه! واقعاً درسته که میگن تو هیچ کاری نباید دنبال پایه باشی، چون واقعاً به امید کسی بودن فقط باعث میشه زندگیت عقب بیوفته!

- البته نمی دونم چطوری توضیح بدم چون هرجور بگم نشان از جو گیر بودنم در این زمینه داره :دی ، ولی خب بهتره که اینجوری شروع کنم که چن وقت پیش داشتم فکر می کردم به کارهایی که تو زندگیم هنوز انجام ندادم و دیدم فقط یکی از اونها مونده؛ در همین راستا پریشب با مجید و رفیقاش گل زدم :دی البته شعبه ما به این حرفا نمی خوره و فقط خواستم تست کنم ببینم فازش چیه که جز کره خوری و باز بودن نیشم برای یک مدتی اثر دیگه ای نداشت و آنچنان حالی نداد...

- راستی نشد زودتر بیام و از اتفاق تروریستی اون روز بنویسم، واقعاً جزو غم انگیزترین روزهای تهران بود... ایشالا که دیگه اتفاق نیوفته...

+ نوشته شده در  جمعه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۶ساعت 18:46  توسط ی پسر  | 
یه پسر...
ما را در سایت یه پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffeb12f بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 15:38