188

ساخت وبلاگ

امکانات وب

خبری نیست... حرفی نیست... روزها طبق روال گذشته ادامه دارن و زمان جلو میره... تنها چیزی که این روزها به شدت باعث خوشحالیم شده اینه که صبح ها که از خونه می زنم بیرون دیگه نم نم هوا داره تاریک میشه و روشن نیست! به نظرم خیلی حال میده هوا تاریک باشه از خونه بزنی بیرون، از یک طرف هم به یه جایی میرسه انقدر هوا تاریکه که به زمین و زمان فحش میدی که الآن همه خوابن و این موقع صوب من الآن فقط بیرونم ولی چون روزا کوتاه میشه بهتره به نظرم. پارسال پاییز واقعاً نفهمیدم خدمت چطور گذشت! به نظرم دلیلش کوتاه شدن روزا بود، امیدوارم امسالم همینطور باشه.

خیلی سعی کردم اخلاق و رفتارم رو عوض کنم توی این چن ماهه و امیدوارم این روند همینطور ادامه داشته باشه و اون 20درصد باقیمونده هم که فکر می کنم هنوز ایراد دارم رو برطرف کنم... خوبه که اطرافیان آدم از آدم راضی باشن.

از خدمت بگم یا نه؟ همچنان ادامه داره، سهیل هم از دیروز رفته پایان دوره و من باز هم تنهاتر از قبل شدم... ضمن این که به شدت به نکشی افتادم و رمقی برای هیچ کاری نیست... به حدی که بعضی روزا حتی نمی تونم از خواب بیدار بشم و دیر می رسم...

به زندگی بی تفاوت شدم. نمی دونم خوبه یا نه اما خیلی بی انگیزه شدم... 

خیلی وقته دیگه سر درد نمی گیرم و این خیلی عالیه. یک سال قرص خوردم، همه زندگیم رو باختم و دائم خواب بودم با این داروها تا این که فهمیدم تنها علت سر دردم افراطی کشیدن این قلیون لعنتی بود! پیش دکتر هم رفتم تأیید کرد خوب شدم و دوز قرص میگرنم رو یک چهارم کرد!!!! امیدوارم روزی برسه که میگرنم کامل خوب شه و نیازی به دارو نباشه. واقعن آدم باید قدر سلامتیشو بدونه...

به شدت این روزا هوس سیگار یا آبج کردم با این که هیچ کدوم اینا حالی بم نمیده ولی نمی دونم چرا فکر می کنم آرومم می کنه!

یه روز خوب میاد؟

یه پسر...
ما را در سایت یه پسر دنبال می کنید

برچسب : 1880 train,1889 silver dollar,1880 census,1880 bank,1880 silver dollar,1884 silver dollar,1881 silver dollar,1880,1885 silver dollar,1880 town, نویسنده : ffeb12f بازدید : 144 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 3:04