199

ساخت وبلاگ

امکانات وب

ازدواج! تنها کلمه ای که فکرشم نمی کردم هرگز و یا گاه و بی گاه بیام و ازش بنویسم...

رفته رفته اطرافیانم همه دارن میرن و تنهایی نسبت به قبل بیشتر و بیشتر میشه...

یک به یک خبر ازدواج و نامزدی دوستان و آشنایانی که حتی فکرشم نمی کردم می شنوم و برای تک تکشون آرزوی خوشبختی می کنم...

از رفیق های اصیلی که حدالاقل هر کدوم رو هفته ای یک بار می دیدم تنها 3 اسم بیشتر باقی نمونده... و تعداد متأهل ها بیشتر از مجردها شده و شروع زنگ خطری برای من و امثال من...

- فکرم دو سه روزی میشه درگیر شده... از وقتی که فهمیدم مجتبی هم نامزد کرد...

- یکی از سخت ترین نقطه های زندگیست وقتی بهترین لحظه زندگی دوستت غمگین ترین لحظه رو برات بسازه و ندونی باید خوشحال باشی یا ناراحت...

- مثل این که دیر یا زود باید رفت...

+ نوشته شده در  دوشنبه پنجم تیر ۱۳۹۶ساعت 18:4  توسط ی پسر  | 
یه پسر...
ما را در سایت یه پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffeb12f بازدید : 151 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 15:38